آیا فروتنی در محیط کار خوب است؟

شاید در مورد عشق حق با صائب باشد که «در شاهراه عشق ز افتادگی مترس»! ولی پر واضح است که صائب با محیط‌های کسب و کار آشنایی زیادی نداشته است! چیزی که ما در این متن می‌خواهیم به شما بگوییم این است که «در شاهراه شغل ز افتادگی بترس»!
در مورد خوبی‌های فروتنی در فرهنگ ما زیاد گفته‌اند و زیاد شنیده‌ایم. ولی کمتر در مورد عیب‌های این صفت اخلاقی گفته‌اند. وقتی این موضوع را بخواهیم در محیط کار بررسی کنیم حتی قضیه مهم‌تر هم می‌شود. در ادامه به شما می‌گوییم که اگر فروتنی بیش از حد دارید، ممکن است چه مشکلاتی برایتان پیش بیاید و چه تاثیر منفی روی کارتان داشته باشد.

دیگران ارزش کار شما را نمی‌فهمند.

در یک دنیای ایده‌آل شما صرفا کافی است بدانید که دارید چه کاری انجام می‌دهید و کار خود را خوب انجام دهید. لازم نیست چیزی درباره کاری که انجام می‌دهید به کسی بگویید. چون کاری که انجام داده‌اید گویاست و همه متوجه ارزش کار شما خواهند شد. لازم به گفتن نیست که دنیای ما فاصله زیادی با دنیای ایده‌آل دارد. اینکه کار خود را انجام دهید و انتظار داشته باشید کارتان خود به خود دیده شود و دیگران ارزش آن را بفهمند انتظار زیادی است. مگر خود شما چقدر به طور ناخودآگاه متوجه کار دیگران می‌شوید که انتظار داشته باشید دیگران هم به طور ناخودآگاه درک کافی از کار شما داشته باشند؟
اینکه انتظار داشته باشید دیگران به طور پیشفرض ارزش کار شما را بفهمند یعنی زیادی روی شانس خود حساب باز کرده‌اید! در این دنیا باید بتوانید خودتان را ارائه دهید.

Humility

تصویر واضحی از خودتان خلق نمی‌کنید.

در محیط کار مهم است که همکاران و مدیر شما تصویر درستی از شما داشته باشند. ممکن است با خودتان فکر کنید که این فروتنی به عنوان یک صفت زیبا تصویر خوبی از شما در ذهن دیگران به وجود می‌آورد. در حالی که همیشه اینطور نیست. افراد مختلف برداشت مختلفی از فروتنی شما خواهند داشت. مثلا ممکن است در سازمانتان از این فروتنی شما اینطور برداشت شود که خجالتی و فاقد اعتماد به نفس هستید. از طرف دیگر این فروتنی شما باعث می‌شود که تصویر شفافی از توانایی‌هایتان و آورده‌ای که برای سازمان دارید در ذهن دیگر همکارانتان نقش نبندد. در نتیجه جایی که ممکن است توانایی شما گره‌گشا باشد یا جایی که مدیران در فکر ارتقای شغلی افراد توانمند هستند کسی یاد شما نیفتد و سرتان بی‌کلاه بماند.

مسئولیت‌پذیری شما زیر سوال می‌رود

همانطور که در بخش قبلی گفته شد، ممکن است از فروتنی شما چیز اشتباهی برداشت شود. یکی از این تصورهای مهم این است که ممکن است برداشت شود که اعتماد به نفس کافی ندارید و همواره می‌خواهید افراد دیگر را دنبال کنید و خودتان توانایی این را ندارید که مسئولیت کاری را بر عهده بگیرید. این می‌شود که ممکن است کمتر به شما اعتماد شود و مسئولیت کمتری به گردن شما گذاشته شود.

ذهنیت خود شما را نسبت به خودتان را تضعیف می‌کنید.

بعضی وقت‌ها انسان برای اینکه ویژگی‌های خودش را هم بشناسد نیاز دارد که آن ویژگی‌ها را به خود یادآوری کند. ذهن ما به راحتی گول زبان خودمان را می‌خورد. اگر همه جا فروتنی پیشه کنید و هیچوقت نقاط شاخص خود را بیان نکنید ممکن است کم‌کم ذهن خودتان هم باور کند که نقطه شاخصی ندارید و اعتماد به نفستان پایین بیاید. صحبت کردن از نقاط قوت گاهی می‌تواند از صحبت کردن از نقاط ضعف جرئت بیشتری بخواهد. اینکه همیشه جلوی خود را بگیرید تا از نقاط قوتتان صحبت نکنید علاوه بر اینکه باعث می‌شود همکارانتان نقاط قوت شما را به طور دقیق ندانند، ممکن است دید خودتان به توانایی‌هایتان را ضعیف کند.

حس و حال خوب را از خودتان دریغ می‌کنید.

تا به حال اسم دوپامین را شنیده‌اید؟ اگر هم اسم آن را نشنیده‌اید حتما تا به حال تجربه رویارویی با آن را داشته‌اید؛ در آن لحظه که در کودکی توپی را گل کرده‌اید، پدر و مادرتان از شما تعریف کرده‌اند یا ایده قابل توجهی در محیط کار مطرح کرده‌اید ترشح دوپامین را تجربه کرده‌اید. دوپامین همان هورمونی است که به ما حس رضایت می‌دهد. اگر به کار خوبی که به انجام رسانده‌اید توجه کافی نکنید و بخواهید باز هم فروتنی پیشه کنید، در خیلی مواقع کام خود را موقعی که می‌توانید این حس خوب رضایت را تجربه کنید تلخ می‌کنید. خلاصه اینکه « خوش باش و دمی به شادمانی گذران.»

مورد سواستفاده قرار می‌گیرید.

همه شانس این را ندارند که در یک محیط دوستانه کار کنند. اما حتی اگر در محیطی کار می‌کنید که فضای صمیمی دارد، باز هم ممکن است این مشکل برای شما به وجود بیاید. ممکن است فروتنی شما باعث شود که فشار کاری بیشتر و ساعت کاری بیشتر به شما تحمیل شود و حتی مثلا کسی از همکارانتان وظیفه خود را گردن شما بیندازد. بعضی اوقات حتی ممکن است چنین سواستفاده‌ای آگاهانه نباشد. بعضی وقت‌ها آدم‌ها به طور ناخودآگاه ترغیب می‌شوند که به آدمی که ساکت و فروتن است زور بگویند و حتی ممکن است خودشان هم زیاد آگاه نباشند که این کارشان برای آن فرد ناخوشایند است.

Humility-the-workplace

خشت اول و ثریا و باقی ماجرا

فروتنی بیش از حد در مصاحبه شغلی هم می‌تواند برایتان مشکل‌ساز شود. اگر بخواهید متواضع رفتار کنید احتمالا توانایی‌ها و سابقه خود را به خوبی ارائه نخواهید کرد و بر سر توافق روی حقوق و شرایط کار و مزایا خواسته خود را شفاف و بدون تعارف مطرح نمی‌کنید و همه این‌ها می‌تواند باعث شود نتوانید حقوق و مزایا و شرایط کاری به اندازه حق خود به دست آورید.
در ابتدای شروع کار اگر این تصویر فرد فروتن را از خود ارائه دهید، هرچه زمان بگذرد تغییر این تصویر کار سخت‌تری می‌شود و ممکن است به جایی برسید که حس کنید نه از شرایط راضی هستید و نه توان تغییر آن را دارید. حس می‌کنید گیر کرده‌اید!

برای رفع این شرایط چه کاری از دستتان برمی‌آید؟

اگر در محیط کار حس می‌کنید که به خاطر فروتنی‌تان نادیده گرفته می‌شوید، شروع کنید به اینکه در مواقعی که صحبت از کار می‌شود ایده‌هایتان را با اعتماد به نفس مطرح کنید و در مورد کارهایی که انجام داده‌اید و به نظرتان زیاد دیده‌ نشده‌اند حرف بزنید.
اگر در جلسه‌ای دیدید که کسی از همکارانتان کارها و ایده‌های شما را به نام خود مطرح می‌کند به صورت دوستانه وارد شوید و چیزی بگویید. برای مثال فرض کنید سحر که در تیم شماست، ایده شما را به نام خود در جلسه مطرح کرده. در چنین موقعیتی می‎توانید بگویید: «ممنونم سحر که این ایده رو که گفته بودم تو جلسه مطرح کردی. خیلی خوبه اگه بتونیم این ایده رو بتونیم به کار ببندیم و کارمون جلو بره.»

هدف از این متن این نبود که بگوییم فروتنی چیز بدی است. هدف این بود که کمی هم از بدی‌های فروتنی به عنوان ویژگی شخصیتی و به خصوص در محیط کار گفته شود. چون معمولا همه فقط از خوبی‌های فروتنی می‌گویند. لازم است که خوبی‌ها و بدی‌‎های آن را بدانیم تا بتوانیم تعادلی در آن برقرار کنیم.

منابع:
8Reasons Why You Should Not Be Too Humble At Work

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *